تحصیل

در طول زندگی ام

و در آستانه چهل سالگی

پای درس و بحث خیلی ها نشستم

و گاهی به قول معروف به هر جمعیتی شدم

گاهی رنگ به رنگ روزگار تغییر داد احوالاتم را

اما همگی به یک بهانه ای بود

من بدنبال شخص و درس و بحث نبودم

من یک گمشده ای دارم

در پی آن

بدنبال گمشده ی خویش

تحصیل...

الانی که دارم با شما چند خطی گفتگو میکنمصدای تار استاد محمدرضا لطفی می‌شنومگوشه زابل مویه مخالفان آلبوم پرواز عشقخب ساز استاد لطفی بسیار هنرمندانه می نمایداما من معتقدم که ساز استاد فرهنگ شریف یک عرفان خاصی دارهانگار که آمیخته با فرهنگ و هنر و معماریو حتی اینکه از یک فضایی سخن میگه که ما هم کم ناآشنا نیستیم با آنجابه ذهن رسید که اصلا این موسیقی از کجاست؟!مگر نه اینکه گاهی دل به طبیعت می زنیمتا انرژی و اصوات دنیای واقعی تجربه کنیم و پذیرای آن باشیمما خودمون رو گاهی به طبیعت می سپریم یعنی به دل طبیعت می‌زنیمآن نوایی که از سمت کوه و درخت ها و آسمان به سینه و جان ما میشینه چیه. دقیقا!اون صدایی که باعث میشه تا از اعماق وجود آب به مناجات بگشاییم چیه!ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی...وزنی که بر کلمات میشینه و آنها را به نظم در کنار هم می‌نشاند چیست!کلمات بی جان را روح میبخشهمثل قطرات بارانی که بلوری و منظم می شوند و شکلی از نظم می گیرنداین نوای جاری بر کلمات که وزن به شعر دادهو از نهاد و جان برخاستهالهام از عالم روحانی است...برچسب‌ها: موسیقی, تار, صدا, فرهنگ_شریف تحصیل...ادامه مطلب

اولین اجرای آواز من هم در پاتوق شعر مشهد رقم خورداثر "عشق داند" و تصنیف "بهار دلکش" از استاد شجریان و محمدرضا لطفیبا تار دوست هنرمندم آرش صفدرپوراین فرصت رو استادم جناب مهدی کهیازی هنرمند زحمت کش با دانش در اختیارم قرار داداز این بابت بسیار خوشحالمتقریبا نزدیک یک ماه تمرین مستمر داشتم و فقط شبانه روز گوش می کردم به البومتا از این اجرا سربلند بیرون بیامبرام خیییلی مهم بود که از این فرصتی که در اختیارم قرار داده شده به نحو درستی استفاده کنم و یک اجرای خوب ارائه بدمهر چند اگر فرصت تمرین بیشتر بود خیلی بهتر و کامل تر میشداما در جمع هنرمندان شاعران ادیبان و پیشکسوتان خطه خراسان بودن از همه بر ام مهمتر بودو جمعیت زیادی به نشست ادبی اومده بودندطوری که جای برای نشستن کم بودبعضی ها با گوشی های خودشون فیلم می گرفتنقبل از اغاز هم مربی اوازم جناب کهیازی صحجبت هایی را داشتندو بخصوص از همه خواستن تا سکوت محض حاکم باش بر جلسهاین نیم ساعت با تشویق حضار به خوبی به اتمام رسیدمرد میانسالی با من صحبت میکنه لبخندی از رضایت داره و میگه با تمام وجود خوندی مرحبا!!نفر دیگری از شاعران میگه خوبه اما چرا بداهه خوانی شروع نمی کنی شرووع کن اثر خودتو بخوننفر دیگر که ظاهرا دانش اموخته موسیقی از دانشگاه هست نظرش را می گوید :خیلی خوب مسلط اجرا داشتید و اینده درخشانی دارید متاسفانه همگی تنیف می خوانند اما شما با جرات آواز اجرا کردید و این خیلی سختبا استادم در گوشه ای از مجلس صحبت می کنم ایشان راضی هستند و به ادامه جدی تر مرا تشویق می کنند و کسب اعتمادبنفس در اجراخدایا شکرت شکرت تحصیل...ادامه مطلب

کریسمس امسال بود که دوستم برای تحصیلات دکتریبه ایتالیا رفت چون پذیرش گرفتبهش صمیمانه تبریک گفتممی‌دونم که آینده بسیار درخشانی انشالا در انتظارشبه حق که از نخبگان کشور و دانشگاهیبسیار فعال و با دانش فنی و همچنین مسلط به زبانالان مسیر جدیدی بعد سالها تلاش آغاز کردمی‌دونم که برای رسیدن به این نقطه چقد تلاش کردو چند بار هم پذیرش گرفت اما خب بدلایلی نشد که برهیادم سال ۹۴ هم برای من شرایطی پیش اومد اما خب بدلایلی نشد برماز جمله مخالفت پدرم و البته اطلاعات اندک خودم در اون زمانچند سال که تصمیمم جدی تر شدهو بنظرم باید تمام تلاشم در این راه انجام بدمالبته من به نظر و گفتمان دیگران کاری ندارمخود آدم که تصمیم برای زندگی خودش میگیرهو همیشه پایان یک مسیر که شاخص یک شخص مشخص می‌کنهپسر بجنب تردید کار شیطان تحصیل...ادامه مطلب

این هفته اسباب کشی مربی آوازم از خونه قدیمی شون به خونه جدیدشونچند روز پیش عمه عزیزم پیام برام نوشتو ازم خواست تا قیمت ساز سه تاری که می خواستم تهیه کنم بهش بگمالبته این پیشنهاد سال پیش از طرف خودش بود که نواختن یک ساز رو در کنار آواز یاد بگیرم...من هم در برنامه های امسالم این موضوع نوشته بودمآغاز نوروز امسال میگم شروع قرن جدیدتمام آنچه که به ذهنم می‌رسید و قصد داشتم که بهش برسم در همون نشستن های داخل کافه ها نوشتم بهش فکر کردم و الان در حال انجامنمثلا شروع کلاس زبان انگلیسی و بخصوص آیلتسراستش علاقه من به هنر بود همه آنچه از هنر میدونیدمعماری ، نقاشی ، طراحی، بازیگری و سینما، گویندگی، شعر و آوازروح من به این سمت کشش داشت و دارهاما متاسفانه بایستی بگم که جامعه و خانواده در حق امثال من کوتاهی بسیاری کرداز طرفی هنر جایگاه واقعی خودش نداره و از طرفی به یک هنرمندنگاه ویژه نمیشهمن در تمام این مدت با رشته ای بزرگ شدم که هیچ علاقه ای به خواندنش نداشتمبرای خرید یک ساز که البته ساز مورد علاقه من بربطشاید باورش سخت باش اما من توان خریدش الان ندارمو این هدیه بزرگی از سمت عزیزانماما وقتی که برای خرید با مربی آوازم تماس گرفتممتوجه شدم در حال اسباب کشی به منزل و خونه جدیدشون هستندالبته قبلا داخل کلاس آواز صحبتی داشت که من تقریبا متوجه شدم خونه جدیدی خرید کردندو این هفته جابجایی از یک خونه قدیمی به خونه جدید دارنمن و خانواده ام که پدرم یک ارتشی بود این جابجایی خوب به یاد داریمبرای بار اول که هفت ساله بودم و از مشهد به بابلسر اسباب کشی داشتیم ، و بعد از ۹سال زندگی و گذران دوران کودکی تا نوجوانی در این شهر دوباره اسباب کشی و به مشهد برگشتیمبا این حس و حال و هوا آشنا هستم. البته در دوران کودکی تحصیل...ادامه مطلب

میگن همین که به ما رسید همه چی ور ماسیدحالا کارنامه ما دهه شصتیا کامل شدبا اومدن کرونا خیلی چیزها تغییر کرد برای نسل های جدیداز جمله کلاس های مدرسه ها و دانشگا ههاترم پیش که همه دانشجوها و دانش اموزا 20 شدن درساشونوفقط میخواست تحصیلات کتری من تموم بشه و همه درسامو حضوری کلاس برم و بعدش کلاسا الان انلاین بشه این روزا یک نقطه عطف شده در زندگی ماهاجدیدا هم ساعت شش به بعد رو تعطیل اعلام کردن مشاغل غیرضروراگر ما همون اول قرنطینه میکردیم کشور به این وضعیت نمی افتادنمیدونم اینده شغلی و کاری ما چی میشهخیلیا کارشون از دست دادن یا با ورشکستی مواجه شدناوضاع اقتصادی کشور خوب بود خوبترم شدخدا بهممون رحم کنه تحصیل...ادامه مطلب

بعد از مدتها

کوهپیمایی روز جمعه

انرژی دوباره به من داد

با یک دوست خوب 

 مه غلیظ و ابر بالای قله

تجربه باران و برف در یک روز  

رگبار ، هوای سرد

اما امروز دستان سرد تو را کم داشت در دستان گرم من

تحصیل...

سلام دوستان. من در صفحه شخصی خودم خوانش کتاب را آغاز کردم مدتی. برای دنبال کردن مطالبم خوشحال میشم صفحه من را دنبال کنید. 

من با نام @‏‎mozaffari_morteza‎‏ در Instagram هستم. 

تحصیل...

امسال خبرسازترین و خطرناکترین سالتعطیلات بی سابقه مدارس دانشگاهها حتی بازار کار به جایی رسیده که این ویروس تمام کشورمون رو تعطیل کردهمکان های زیارتی حرم امام رضا و خانه خدا کعبهامار مبتلایان و کشته شد تحصیل...ادامه مطلب

سلام دوستان

دوباره دلتنگ اینجا شدم

یاد روزهای شلوغ فضای وبلاگ افتادم

چقد صاف و ساده بودم

چقد دلم تنگ اون پاکی هاس

کمی عصبانی بودم و حسابی خجالتی

هنوز هم خجالت دست سر من بر نمیداره

دلم برای شمال تنگ شده

شهر کودکی هام

سالهایی که بزرگ شدم 

من دلم قدم زدن میخاد کنار پل رودخونه

خیابان های مدرسه

درختای نارنج

دوشنبه بازار

بوته های تمشک

ایستگاه دوم

ماسه های کنار دبستان

خیابون بارون خورده

همه و همه 

 

 

تحصیل...